بازی هاGames
برنامه هاApplications
گرافیکGraphic
درباره وب
About Us
آرشیو مطالب
Archive
لینک دوستان
Links
پيوندهای روزانه
Daily Links
امکانات وب
Codes
پر مخاطب ها
Favorite Posts
    خبرنامه
    NewsLetter
    عضویت
    Register
    نام کاربري :
    رمز عبور :

    آمار سایت
    Statis-tics
    آنلاین :
    بازدید امروز :
    بازدید دیروز :
    بازدید هفته گذشته :
    بازدید ماه گذشته :
    بازدید سال گذشته :
    کل بازدید :
    تعداد کل مطالب : 96
    تعداد کل نظرات : 0
    اختصاصی 6 فوریه روز جهانی مبارزه با ناقص سازی جنسی زنان

    تن درهم شکسته


    به مناسبت 6 فوریه روز جهانی مبارزه با ناقص سازی جنسی زنان
     ختنه زنان
    خشونت علیه زنان، مضمون آکنده و مکرری است که تمامی مرزهای جغرافیایی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی را با شتاب و درنگی زندگی سوز درنوردیده و از فرط رواج دیگر چهره هیچ زنی را نمایندگی نمی کند! زنی با صورت سیلی خورده، تنی خسته از توهین، ناسزا، اسید پاشی، خیانت و… تنها گوشه ای از آلام مشترک ماست که از فرط آشنایی، دیگر نه به چشم می آید و نه ترس، تشویش و حتی تلاش و تکاپویی را برمی انگیزاند. پنداری که خشونت به مثابه ی سرنوشتی محتوم، در گهواره با جنس زن زاییده می شود، با او می بالد و چیره گرایانه او را به همزیستی با خود وا می دارد.

     

    یافتن نام مناسب برای بریدن دستگاه تناسلی زنان همواره با دشواری های زیادی همراه بوده است. در متون فقهی از آن با عنوان “ختنه دختران”[1] یاد می شود. در سال 1991 میلادی، سازمان جهانی بهداشت عبارت “مثله کردن جنسی دختران”[2] را توصیه نمود که با انتقادات زیادی همراه شد. منتقدین بر این نکته ی مهم پای فشردند که انتخاب این نام القا کننده ی حس تحقیر و توهین نسبت به زنان است. د

    ر برخی از منابع فارسی زبان، از آن با عنوان”ناقص سازی جنسی دختران” یاد می شود. در متون علمی از عبارت “بریدن آلت تناسلی زنان” استفاده می شود و گروهی از مردم شناسان نیز عبارت “جراحی سنتی زنان”[3] را برمی گزینند.[4] در این نوشتار برآنیم به مناسبت 6 فوریه،” روز جهانی مبارزه با ناقص سازی جنسی زنان” به این نوع خاص از خشونت که همواره در زمره ی ناگفته ها، ناشنیده ها و نانگاشته ها قرار داشته و دارد، بپردازیم.

    ممکن است خواننده این سطور دچار درنگی تردیدآمیز شود و در ذهن و ضمیر با چنین پرسشی، دست و پنجه نرم کند، اساسا چرا باید نسبت به چنین مساله ای دغدغه مند بود، در حالی که ناقص سازی جنسی زنان احتمالا سنتی مرسوم در کشورهای آفریقایی است و در ایران یا انگاره ای انتزاعی و سنتی منسوخ است و یا دست کم در آن مقیاسی که هولناک و هراس انگیز جلوه نماید وجود ندارد!

    پاسخ این پرسش با شورمندی هراس آوری همراه است. فرسنگ ها دورتر از سرزمین آفریقا، در سرزمین مادری ما، پژوهش های مکتوب در نگاشته ها و پژوهش های عینی، از حقایق تلخی پرده برمی دارند. شهری از همین مرز و بوم  به رغم آن که بیش از 50% از زنان مورد مطالعه ی آن، زخم عمیق ناقص سازی جنسی را از دوران کودکی بر پیکر خود دارند اما نه تنها آن را یک زخم و درد الیم نمی پندارند، بلکه از آن به نیکی و ستودگی یاد می کنند و خود را میراث دار یک سنت دیرپا و ارزنده می دانند![5] سنتی که عاملین اجرایی آن، این بار نه مردان، بلکه زنانی هستند که بی درنگ و بدون اندکی تامل، خویشتن خویش و دیگری را به زیر مهمیز استثمار می کشند و به محاق حصار تن فرو می برند.

     

    انواع ختنه زنان
    سازمان بهداشت جهانی این عمل را به 4 نوع تقسیم کرده است. نوع اول[6] شامل برداشتن بخشی یا تمام کلیتوریس[7] و یا پره پوس[8] است. نوع دوم[9] شامل برداشتن نسبی یا کامل کلیتوریس و لب های کوچک و بزرگ ناحیه ی تناسلی است. در نوع سوم[10] دهانه ی واژن به گونه ای تنگ می گردد که تنها سوراخ کوچکی برای خروج ادرار و خون ریزی ناشی از قاعدگی باقی می ماند که این روش خطرناک ترین شکل ناقص سازی محسوب می شود و به ختنه فرعونی موسوم است چون فراعنه در مصر باستان آن را بر جمعیت یهودی ساکن مصر تحمیل می کردند.[11]

    نوع چهارم که به نوع دسته بندی نشده موسوم است دربردارنده ی تمام اقدامات مضری است که به علل غیرپزشکی بر روی دستگاه تناسلی خارجی زنان اعمال می شود. مانند سوراخ کردن، سوزن زدن و یا سوزاندن با آهن داغ! سن انجام ختنه و دلایل احتمالی آن از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت است.

    این عمل عمدتا در سنین نوزادی تا سن 15 سالگی و گاه حتی در دختران جوان نیز انجام می شود.[12] ناقص سازی جنسی در برخی از جوامع به صورت کلینیکی و بوسله ی پرسنل پزشکی آموزش دیده انجام می شود[13](که البته با انتقادات زیادی نیز همراه است) و در بسیاری از مناطق توسط عاملین محلی زایمان و ختنه کنندگان سنتی با وسایل تیز و ابتدایی مانند تیغ اصلاح، قیچی، شیشه شکسته و… و بدون استفاده از هرگونه ماده ی بی حسی انجام می شود که با عوارض و پیامدهای متعددی همراه است.[14]  آ

     

    ناقص سازی جنسی زنان به روایت آمار
    تاریخچه دقیق ناقص سازی جنسی زنان به درستی آشکار و هویدا نیست اما بسیاری معتقدند که این عمل صدها سال پیش از ظهور مسیحیت، برای اولین بار در مصر و اتیوپی انجام شده و شاهد این ادعا مومیایی هایی هستند که به 2000 سال قبل از میلاد مسیح باز می گردند که آثار قطع کلیتوریس در آن ها پیدا است.[15]

    بر اساس گزارش سازمان جهانی بهداشت بیش از 200 میلیون دختر در 30 کشور جهان این عمل دردناک را پشت سر گذاشته اند و با عوارض ناشی از آن دست و پنجه نرم می کنند و هر ساله بیش از 3 میلیون دختر نیز در معرض خطر ناقص سازی جنسی قرار دارند.[16] بیش از نیمی از زنان ختنه شده در کشورهای مصر، اتیوپی و اندونزی زندگی می کنند. این در حالی است که 44 میلیون نفر از آنان تنها 15 بهار زندگی را پشت سر گذاشته اند.[17]

    در برخی از استان های کشورمان ایران، مانند آذربایجان غربی، کرمانشاه، کردستان، هرمزگان و خوزستان، ناقص سازی جنسی زنان به عنوان یک رسم و سنت کهن از دیرباز تا کنون ارج نهاده می شود. بر اساس مطالعات انجام شده، شهرستان میناب[18] با آمار 70 درصدی بالاترین درصد ناقص سازی جنسی زنان را در ایران به خود اختصاص داده است.[19] در مطالعه ای دیگر در شهرستان روانسر[20] میزان شیوع ناقص سازی جنسی در جمعیت مورد مطالعه بیش از 50 درصد تخمین زده شده است.[21]

     

    ناقص سازی جنسی زنان
    وسایل ختنه زنان
    ناقص سازی جنسی زنان انگاره ای در محاق تردید
    پیرامون چرایی این مقوله، سازمان بهداشت جهانی از ناقص سازی جنسی زنان به عنوان یک دغدغه و نگرانی جهان شمول یاد می کند و مجموعه بهم پیوسته ای از عوامل اجتماعی و فرهنگی را در پیدایش و تداوم آن دخیل می داند.

    به رغم آن که علل انجام ناقص سازی جنسی زنان از جامعه ای به جامعه ی دیگر متفاوت است اما همانندی بین آن ها هم کم نیست. به طور کلی آن چه ماحصل پژوهش های مکتوب و عینی است از عللی نظیر پای بندی به انجام ناقص سازی جنسی زنان به عنوان یک رسم و سنت اجتماعی و تاریخی باز مانده از پیشینیان، اعتقادات و اجبار مذهبی، بی سوادی و کم سوادی والدین، فقر اقتصادی و تنش معیشتی، کنترل میل جنسی زنان تا قبل از فرا رسیدن زمان ازدواج و حفظ بکارت، تضمین اخلاقیات و وفاداری، کمک به حفظ و پاکیزگی (اعتقاد بر این است که دختران بعد از برداشته شدن بخش هایی از بدن شان که ناپاک و نازیبا می باشد، پاک و زیبا می شوند)، جلوگیری از رشد غیرطبیعی دستگاه تناسلی و … پرده برمی دارد.[22]

    دلایلی که به واسطه عوارض و پیامدهای کوتاه مدت و بلند مدت انجام ناقص سازی جنسی زنان، جملگی به محاق تردید رفته اند. ناگفته پیدا است صرف نظر از علل زمینه ساز نگاشته و نانگاشته، ناقص سازی جنسی زنان به عنوان اهرمی برای کنترل میل جنسی زنان به کار بسته می شود.

    این مهم را می توان از جنبه های مختلف تحلیل نمود اما قابل تامل ترین وجه آن اعمال این خشونت بوسیله ی خود زنان است! این سطح از نادیده انگاشتن خویشتن خویش اگرچه هولناک و هراس آور به نظر می رسد اما شاید از یک سو پژواک صداهای ناشنیده، گریه های خاموش و بغض سنگین مدارای زنانی باشد که به درازای تاریخ با اشکال مختلف خشونت دست و پنجه نرم کرده اند و یا از سوی دیگر می تواند بازتاب پیشینه ی فکری دیرپایی باشد که همواره بر فرادستی مردان و فرودستی زنان پای فشرده است.

    قدرت تقریبا نامحدودی که نهاد اجتماعی در طول سالیان متمادی به واسطه ی سیستم مردسالاری به جنس مرد اعطا نموده است، شوربختانه منتج به پیامد ناگزیر انقیاد فکری زنان و تبعیض جنسیتی خودخواسته شده است و آنان را تا بدان جا پیش برده که نه تنها از حرمت نهادن به خویش بازمانده اند بلکه این تلخ کامی و شورمندی را با شیرینی و حلاوتی هر چه بیشتر به کام خویش و دیگری فرو می نشانند. در جستار آتی با طرح و شرح پیامدهای ناقص سازی جنسی زنان، ابعاد حقوقی و بین المللی، نقش جامعه مدنی و نهادهای اجتماعی می کوشیم تا پژواک سکوت این زنان باشیم.

    منبع: sarandmonthly.com


    برچسب‌ها :
    دوشنبه 1 بهمن 1397 - 19:27 نویسنده : hedi بازدید : 250 ادامه مطلب
    صفحات وب
    Pages